دینا عزیز دل مادینا عزیز دل ما، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه سن داره

دینا عشق مامان و باباش

تاتی تاتی راه رفتن دخترم ....

1393/2/29 19:44
نویسنده : مامان دینا
427 بازدید
اشتراک گذاری

دینا جونم برات بگم از وقتی 11 ماهگیت رو تموم کردی شروع به راه رفتن کردی البته هنوز به طور کامل نمی تونی راه بری ولی 4 و5 متر بدون اینکه بیفتی میری ولی نمی دونم چرا عجله می کنی و دوست داری زود برسی  واسه همین راه رفتنت یه کم شبیه دویدنه  اگه عجله نکنی دیگه کامل می تونی راه بری همه جای خونه هم با خیال راحت سرک بکشی نه که الان نمی تونی اخه شما شلوغ تشریف دارین  و تو شلوغی دست همه رو از پشت بستی ولی به قیافت مظلومیت می خوره همه فکر می کنن ارومی وقتی شیطونیت رو میبینن باور نمی کنن تو از این کارا بکنی اخه یه کم هم اب زیر کاه تشریف داری همه شیطونیات خرابکاریت رو بدون سر و صدا انجام می دیچشمک                                                                                 Avazak.ir smili13 تصاویر زیباسازی وبلاگ (1)

نظرات (23)

مامان امیر عباس و ارغوان (دوقلوها)
26 اردیبهشت 93 22:38
سلام. با افتخار لینک شدین
مامان دینا
پاسخ
ممنون خانوم منم لینکتون کردم
مامان مهنا
27 اردیبهشت 93 8:30
اي جانم چقدر لذت بخشه مادر راه رفتن فرزندشو تماشا ميكنه چقدرم بچه ها اوايل كه راه ما افتن با نمك ميشن
مامان دینا
پاسخ
اره عزیزم خیلی لذت بخشه منو بابایش دینا رو می زاریم وسطتمون دینا از بغل من بدو بدو میره بغل باباش از بغل بابایی هم بدو بدو میاد بغل من مام قربون صدقش میریم و حسابی بوس بارونش می کنیم
ترنم
27 اردیبهشت 93 9:10
بسلامتی دخترت راه افتاده ایشاله قدمهای محکم زندگیشو پر از افتخار برداره
مامان دینا
پاسخ
ممنون عزیزم ایشالله..
مامان ریحانه
27 اردیبهشت 93 11:45
مبارکه دینا جونیییییی پس برای تولدت حسابی میتونی برقصی ماشاالله گلم چشم نخوری
مامان دینا
پاسخ
مرسی خاله ایشالله...
مامان یگانه
27 اردیبهشت 93 13:29
مبارکه ایشالله تو همه ی قدم های زندگیت موفق باشی
مامان دینا
پاسخ
ممنون خاله جون
ajij
27 اردیبهشت 93 14:02
سلام مامانی ماشالله چه دخمل ناز و بامزه اي داري خدا حفظش کنه . وقتی بچه ها شروع به حرف زدن و راه رفتن میکنن خیلی شیرین تر از قبلشون میشن. عزيزم واسه ما منتظرها هم دعا کن.
مامان کیمیا
28 اردیبهشت 93 1:27
سلام .خدا دخملیتو برات نگه داره.
مامان دینا
پاسخ
ممنون خانومی
مامان تانياو تینا
28 اردیبهشت 93 16:14
سلاممامان باباهای گل میتونیدبا نی نی های نازتون به روستای قشنگ ما یه سری بزنید همین اطراف تهران هستش 20 کیلو متری شهر دماوند برای اطلاعات بیشتر به این وبلاگ یه سری بزنید www.simindasht.blogfa.com
مامان پرنیا
28 اردیبهشت 93 17:08
مبارک باشه عزیزم مامانی به ما سر بزن
مامان دینا
پاسخ
مرسی چشم حتما
عاطی مامان آوینا
28 اردیبهشت 93 17:40
ای جانم.اره قیافش مظلومه فسقلی.هزاااار ماشاالله.
نهال
28 اردیبهشت 93 18:37
سلام ای جان دختر ناز و مهربون خیلی قیافت مظلومه نازنینم این برای دینا عسلکم و مامان مهربونش
مامان دینا
پاسخ
مرسی خانومی
مامان نازنین جون
29 اردیبهشت 93 10:49
عزیزم مبارکهواقعا هم قیافه ش مظللومه واین طور به نظر میرسه که شلوغی در ذاتش نیست
مامان دینا
پاسخ
اره دیگه همه همین و میگن
مامان سحر
29 اردیبهشت 93 14:17
سلام عزیزم خیلی خوشحال شدم که به ما سر زدین ببخشین النا یکم شیطونی میکنه نمیتونم زیاد بیام نت دخترت خیلی نازه خدا حفظش کنه
مامان دینا
پاسخ
ممنون خانومی
سحر مامان یسنا
29 اردیبهشت 93 19:55
ای جانم خدا براتون حفظش کنه الااااااااهی
مامان دینا
پاسخ
مرسی خاله سحر جون
مامان زری
29 اردیبهشت 93 19:55
ماشالله به شما عروسکم چیزی به تولدتم نمونده عزیزم داری خانمی میشی نازنینم
مامان دینا
پاسخ
اره خله جون دارم بزرگ میشم یه سالم تموم میشه
مامان شمیم
29 اردیبهشت 93 21:41
مبــــــــــــــــــــــارک باشه خاله جون انشا الله به سلامتی
مامان دینا
پاسخ
مرسی
مامان عرفان
29 اردیبهشت 93 23:20
عزيزم الهي كه هميشه ثابت قدم باشي. الهي كه صد ساله بشي.
مامان دینا
پاسخ
انشالله ممنون خاله
mona.
31 اردیبهشت 93 23:31
عزیزم دینا خانمی تاتی کردنت مبارک
مامان اعظم
1 خرداد 93 8:55
ماشاالله چه کشولویه نانازی خدا براتون نگهش داره
مامان دینا
پاسخ
ممنون خاله
مامان و بابا
3 خرداد 93 17:55
دینا جونم مبارکت باشه الهی که قدمهات همیشه برای خودت و پدر مادر مهربونت افتخار افرین باشه.
مامان دینا
پاسخ
ایشالله خاله
مامان آنیسا
4 خرداد 93 10:51
مبارک باشه اولین قدمای راه رفتنت عزیزم مامان جون بدو که دیگه از حالا به بعد کارت سخت میشه همش باید دنبالش باشی
مامان دینا
پاسخ
ممنون اره بابا غیه جا بند نمی شه که همش دنبال خرابکاری هست
مامان شمیم
4 خرداد 93 16:00
انشا الله تا تولدت راه بری دینا جونم
مامان دینا
پاسخ
جلو تر از تولم راه افتادم خاله جون
مامان شمیم
4 خرداد 93 19:49
الهی پس قربونت برم