دینا اماده گشت و گذار
دینا جون خیلی عجله داری بریم بذار مامانی هم اماده شه اخه ...... ...
نویسنده :
مامان دینا
18:07
شیطونی های دخترم
دینا جونم این روزا حسابی شیطون شدی کلی سر و صدا راه می اندازی با بابایی حسابی خوش میگذرونی خیلی خوردنی هست رفتارات نمی دونم چطور بنویسم در همین چند جمله بگم که یه جا بند نمیشی از سر کولمون می ری بالا دلت می خواد یهویی بلند شی راه بری ولی حالا کوچولویی نمی تونی.....
نویسنده :
مامان دینا
10:16
درباره دخترم......
دینای نازم هر روز بزرگتر میشه یه چیز تازه یاد میگیره مثلا جدیدا یاد گرفته از لبه مبل و میز میگیره چند قدم میره جلو و بعد خودشو واسمون لوس میکنه. واسه عروسکاش لالایی میگه. عاشق پیام بازرگانی هست تا صداش میاد بر میگرده طرف تلویزیون میخنده و سرش رو با اهنگ اون تکون میده.راستی صدای زنگ تلفنم خیلی دوست داره تا صداش میاد با هیجان میخنده. بعدشم وقتی بابایش از سر کار بر میگرده تا درو باز میکنیم با صدای بلند میخنده و دستاشو باز میکنه و بغلشو میخواد و بعد سرشو رو شونش میزاره و ناز میکنه واسش....
نویسنده :
مامان دینا
21:45
مروارید های سفید دخترم دو تا شده
دینا عسلم اولین دندونش رو 5 بهمن در اورد ده روز بعد هم دومی خود نمایی کرد الان دو تا مروارید تو دهنش داره دختره گلم که دارن بزرگ می شن دخترم با دوتا دندون با نمک شده... ...
نویسنده :
مامان دینا
14:58